محمود نگو بلا بگو شيطون شيطونا بگو
توي ده شلمر ود " محمود " تک و تنها بود
∗∗∗
محمود مي آي بريم حموم نه ، نمي آم
مي خواي با هم دوش بگيريم نه ، نمي خوام
موي کثيف، ريش بلند، ناخن سياه واه واه واه
دندوناي زرد، بيني بزرگ، دستاي چرک قاه قاه قاه
نه چپ نه راست نه دوغ نه ماست
نه حيوون فکل زري نه اون که مثل آدماست
نه خاتمي نه رهبري
نه راديو سراسري
هيچکي باهاش رفيق نبود
تنها توي درشکه نشسته بود تو بشکه
محمود می آی به " دخمه " آره که مي آم
دوس داري آدم بکشي آره که مي خوام
توي ده شلمرود محمود ديگه تنها نبود
ده نمکي و رفقاش سعيد عسگر و باباش
هف هشت تا آدم مشنگ با خنجر و تيرو تفنگ
دور و برش جمع شدن راست شدن و خم شدن
تو جنگاي تان به تن آدما را مي کشتن
بالا رفتيم دوغ بود پايين اومديم ماست بود
قصه ما راست بود
***
ناگهان از وطن خبر آمد
سّد سيوند آبگيري شد
گفته اند احمدي نژاد آنجاست
پس بگو فاضلابگيري شد
No comments:
Post a Comment